سکوت و دیگرهیچ
به جایی از زمان رسیدیم که بیشتر عادمها با سکوت حرف میزنند
نه!
خیلی وقت است عادما اینگونه اند.
دقیقا نمیدانم!
اما عذاب آورست.
چگونه میخواهند از سکوتشان حرفهایشان را بفهمیم
احمقانست!
اما خیلیها این کار را شایسته دانسته
و به آن سکوت معنا دار مینامند!
نمیدانم!
اگر قرار بود با سکوت حرف بزنیم پس چرا صدا هست؟!
چرا واژها و اصوات ساخته شدند؟!
جالبه.
عادمها عجیبند.
شاید من غیر عادی باشم !
اما هر عقلی سلیمی میفهمد!
اگر سکوت واجب بود روزه سکوت حرام نبود.
سکوت نه نماد رضایتست و نه بی جوابی.
سکوت شاید جواب ابلهان هم نباشد!
دقیقا نمیدانم چیست.
اما بنظرم هر چه که هست آزار دهندست .
و عذاب آور .
مثلا سکوت مرده ها.
یا مثلا سکوت کسی در واپسین لحظات زندگی اش.
کلا عادم تا آن هنگام که نفس در شش هایش می راند باید از موهبت سخن گفتن بهره ببرد.
مگرنه چه نیازی به زبان اشاره بود!
سکوت و دیگر هیچ.
درباره این سایت